محل تبلیغات شما

داشتم نمایشنامه دایی وانیا از چخوف رو می خوندم
که تقریبا همین الان خوندنش تموم شد
آثار داستان نویسا و نمایشنامه نویسای روسی کلا به گروه خونی من نمی خوره
نمیدونم چرا برام خسته کنندن
راستی گفتم گروه خونی
هنوز نمیدونم گروه خونیم چیه ولی دوست دارم بدونم
چون بعضی جاها حتی شخصیت آدمم به گروه خونی ربط میدن
جدیدا شخصیتو به همه چیز ربط میدن
سال تولد 
ماه تولد
گروه خونی 
محل زندگی
طرز راه رفتن
طرز نشستن
طرز خوابیدن
حتی
یه بار یه بنده خدایی گفت کف دستت رو بگیر روبروی صورتت
منم گرفتم 
گفت خب حالا به ناخن هات نگاه کن
منم دستمو چرخوندم تا ناخن هامو ببینم
گفت تو یه آدم منطقی هستی.
گفتم چطور مگه بزرگوار؟
گفت اگه با خم کردن انگشتات ناخناتو نگاه می کردی احساساتی بودی 
ولی وقتی با چرخوندن مچ دستت به ناخنات نگاه کردی یعنی منطقی هستی
خلاصه که دوستان نمیدونم تعریف از خوده یا نه ولی من الان یک انسان منطقی ام
قضیه مال دو سه سال پیشه 
حالا همه جا جار بزنم یا زوده؟ :/

بعد از دوازده سال و اندی

دیگه عمرا آشپزی کنم

یکی از روزای عادی

گروه ,منطقی ,ناخن ,یه ,نمیدونم ,گفتم ,گروه خونی ,به گروه ,انگشتات ناخناتو ,ناخناتو نگاه ,کردن انگشتات

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

berwellnonhy فروش دامنه های رتبه دار سایت و چت روم ♥دنیای داستان ها♥ backviltorbrea تخیلات یک نیمه مهندس golha sami15 rochiculro Aimee's memory i78.ir